جمعه 14 ارديبهشت 1403 - Fri 03 May 2024
  • موفقیت اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس به همکاری با ایران در حوزه امنیت منطقه‌ای بستگی دارد

  • بانک‌ها هیچ دلیل و علاقه‌ای برای پرداخت وام به مردم ندارند!

  • باتلاق شمال در انتظار صهیونیست‌ها

  • عادی‌سازی بی‌حجابی شبیخون فرهنگی

  • معلمی که در اسارتگاه بعثی‌ها هم تدریس می‌کرد

  • واکنش نکونام به برکناری خطیر: استقلال به ساحل آرامش رسید

  • آخرین وضعیت تغییرات کتاب‌های درسی

  • صندوق‌های طلا زیر ذره‌بین

  • شاکی شدن حامیان بابک زنجانی با پس گرفته شدن پول بیت المال

  • نحوه رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی اعتمادی به آمریکا است/ جوانان باید منطق شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل را بدانند/ دیدار تیم ملی والیبال دانش‌آموزی ایران با رهبر انقلاب+فیلم

  • حزب‌الله با رگبار موشکی حمله ارتش اسرائیل را تلافی کرد

  • جنایات کومله به‌روایت تنها معلم بازمانده «برده‌سور»

  • فرمانده نیروی هوافضای سپاه: عملیات «وعده صادق» نکات پنهان زیادی دارد/آمریکایی‌ها گفته بودند دخالت نمی‌کنیم اما کردند+ فیلم

  • مانور عجیب روی کاهش نقدینگی

  • استایل گران قیمت بهاره رهنما

  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود

  • از ادعای شکنجه تا پیام‌های لحظه آخر به مادرش+ عکس و فیلم

  • زندگینامه شهید مرتضی مطهری، معلمی بزرگ و برگزیده

  • تجارت خاموش گلرنگ با «افعی تهران» در شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور +عکس

  • تصمیم‌گیری سلیقه‌ای عربستان در افزایش سهمیه حج+ عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 259986
    تاریخ انتشار: 10/شهريور/1400 - 14:18

    فصلی از ترور اوائل انقلاب، توسط منافقین/ سرنوشت تروریست عامل انفجار دفتر نخست وزیری چه شد؟

    گرداورنده: حمیدرضا عباس زاده/در حملات تروریستی متعدد به روش‌های مستقیم و بمب گذاری، تعداد کثیری از روحانیون و عناصر اندیشه ساز جمهوری اسلامی به شهادت رسیده و یا مجروح شده‌اند. منافقین ترورهای زیادی در اوائل انقلاب تا سال 60 انجام دادند که منجر به شهادت افراد و شخصیت های دینی و مسولان وقت کشوری گردید. در این نوشتار کوتاه به بررسی بخشی از وقایع تروریستی که روحانیان انقلابی را آماج قرار داده‌ اند می‌ پردازیم.

    فصلی از ترور اوائل انقلاب، توسط منافقین/ سرنوشت تروریست عامل انفجار دفتر نخست وزیری چه شد؟

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»هشتم شهریور ۱۳۶۰ انفجاری در دفتر نخست‌وزیری رجایی و باهنر، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر وقت را به شهادت رساند.

    ساعت ۳ بعدازظهر روز هشتم شهریورماه سال ۱۳۶۰ بود که جلسه شورای امنیت کشور برگزار شد. حاضران این جلسه افراد مهم کشوری بودند؛ محمدعلی رجایی رئیس جمهور، محمد جواد باهنر نخست وزیر و مسعود کشمیری جانشین دبیر شورای امنیت بالای میز جلسه نشسته‌ بودند. تیمسار وحید دستجردی کنار باهنر و بعد از او اخیانی به جای فرماندهی ژاندارمری کل نشسته، در کنار وی به ترتیب تیمسار کتیبه، سرورالدینی معاون وزیر کشور، خسرو تهرانی از اطلاعات نخست وزیری، کلاهدوز قائم مقام سپاه یک طرف میز بودند و طرف دیگر میز تیمسار شرف خواه معاون نیروی زمینی، سرهنگ وحیدی معاون هماهنگی ستاد مشترک، سرهنگ وصالی فرمانده عملیات نیروی زمینی و سرهنگ صفاپور فرمانده عملیات ستاد مشترک قرار داشتند.

     

    ضبط صوت بزرگ کشمیری که مخصوص ضبط جلسات است، درست نزدیک رجایی و باهنر قرار می‌گیرد و کشمیری طبق معمول هر جلسه چای می‌ریزد و برای حاضرین می‌آورد؛ پس از گفت‌وگوی کوتاهی با خسرو تهرانی از جلسه خارج می‌شود. او پیش از خروج از جلسه کیف بزرگی را که همیشه همراه دارد با پا به نزدیکی رجایی هدایت می‌کند.

    کشمیری از ساختمان نخست وزیری خارج می‌شود و در میدان پاستور نزد کسانی می‌رود که منتظر اوست تا دبیر شورای امنیت را به یک نقطه امن انتقال دهند. همزمان صدای انفجار شدیدی منطقه را می‌لرزاند.

    کشمیری؛ مظنون اصلی حادثه 

    مطابق نظر کارشناسان بمب از نوع خاص «تخریبی-آتش‌زا» بود که از حدود ۲ پوند TNT و مقداری منیزیم تشکیل و در یک کیف دستی جاسازی شده بود.

    سیدرضا زواره‌ای اولین دادستان انقلاب ایران ماجرای آن دقایق را این گونه شرح می‌دهد: «براساس تحقیقات من، در روز حادثه، همه افراد حاضر در دفتر نخست‌وزیری، پشت میزی بزرگ و طویل نشسته بودند. یک سر میز مرحوم رجایی نشسته بود؛ سپس نخست‌وزیر، یعنی مرحوم باهنر، بعد از آن آقای مهدوی، وزیر کشور، که آن روز دیر رسیده بود. پس از آن رئیس شهربانی و دبیر شورای امنیت، خسرو تهرانی. بعد از آن هم دو طرف میز تا آخر نماینده  نیروها نشسته بودند. 

    مطلب مشترکی که همه آن‌ها در بازجویی گفتند، این بود که در آن جلسه، کشمیری، منشی شورا بوده و در قسمت جلو، جای خسرو تهرانی نشسته بود. صندلی خسرو تهرانی هم در انتهای غربی میز قرار داشت. کشمیری کیفش را می‌گذارد؛ بعد برمی‌خیزد، چای می‌ریزد و جلوی مرحوم رجایی و باهنر می‌گذارد. سپس چند دقیقه‌ای با تهرانی در گوشی نجوا می‌کنند. آن گاه به انتهای سالن می‌رود و درست زمانی که قصد داشته است از اتاق خارج شود، بمب منفجر می‌شود.

    برد ماده منفجره حداکثر دو یا سه متر بوده است. چند نفر از حاضران از جمله معاون فرمانده ژاندارمری و مرحوم دستجردی، رئیس شهربانی نیز که در زمان حادثه، نزدیک باهنر نشسته بودند، زخمی شدند، اما برای بقیه اتفاقی نیفتاد. متخصصان هم می‌گفتند بمب فقط در محدوده‌ای حداکثر تا سه متر قدرت تخریب داشته است. با این همه، برای کشمیری که در دورترین فاصله از آن قرار داشت، جسدی ساخته بودند که فقط یک کیسه خاکستر بود».

    آیت الله ربانی املشی دادستان کل کشور در شامگاه ۲۲ شهریور ۶۰ در تلویزیون حاضر شد و «مسعود کشمیری» را عامل انفجار دفتر نخست وزیری اعلام کرد و گفت: «عامل انفجار نخست وزیری همان شخصی بود که نام او در بین شهدا برده شد و روز اول در کنار شهیدان عزیز، رئیس‌جمهور و نخست وزیر محبوب ما به عنوان شهید سوم قلمداد و جنازه‌ای به نام او به وسیله‌ مردم تشییع شد. مسعود کشمیری که در نخست وزیری جا باز کرده بود، تقریبا از همه چیز اطلاع داشت و دبیر شورا بود. کشمیری از یک سال قبل وارد نخست وزیری شد و خیلی خوب نقش خود را بازی و چهره‌ کریه‌اش را مخفی کرد، به طوری که یکی از مسئولان امر در نخست وزیری می‌گفت در بین هزار احتمال، یک احتمال انحراف درباره او نمی‌دادیم».

    سرهنگ کتیبه در شرح واقعه روی داده می‌گوید: «من موقع ورودم به اتاق کنفرانس مشاهده کردم که آن خائن از خدا بی‌خبر (کشمیری) در حال ورود به جلسه است. قبل از همه مرحوم «شهید وحید دستجردی» گزارش وقایع هفته شهربانی را عنوان کرد. مرحوم کلاهدوز هم در آن جلسه از طرف سپاه پاسداران حضور داشت. در همین لحظات که بحث و گفت‌وگو در جلسه ادامه داشت من ناگهان احساس کردم همین‌طور که روی صندلی نشسته بودم بی‌اراده سرپا ایستاده و تمام صورتم و مخصوصاً پیشانی‌ام به شدت می‌سوزد.مسئله‌ای که برای من اهمیت دارد، شدت انفجار بود که ما صدای آن را در آن لحظه نشنیدیم، ولیکن پرده‌های گوش افرادی که آنجا بودند تمام پاره شده بود.»

     

     مسعود کشمیری که بود؟

    کشمیری متولد ۱۳۲۹ در کرمانشاه و دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران بود. «قیافه حق به جانب، تسبیح به دست و اهل استخاره و دعای کمیل خواندن در جلسات و پیش‌قدم در پیش نماز شدن»؛ این تصویری است نقش بسته‌شده در ذهن‌ها از مسعود کشمیری تا پیش از انفجار دفتر نخست‌وزیری؛ البته یک تصویر تکراری دیگر هم از او هست، اینکه او همواره دو خودکار در جیب داشته، یکی برای نوشتن مطالب شخصی که ادعا می‌کرد از پول حقوق خود تهیه کرده و دیگری برای کارهای دولتی و متعلق به اموال بیت‌المال! برخی هم خاطرشان هست که او گاه‌به‌گاه پیشنهادهای تندی هم علیه منافقان داشته و یک بار پیشنهاد بمباران ایستگاه رادیویی منافقان را داده بود.

    در کنار این تصاویر، اما تصاویر دیگری هم هست. کسی که در همه جلسات حضور داشته، اما توجه خاصی را به خود جلب نمی‌کرده. می‌رفته، می‌آمده و حتی درباره او گفته شده که آن‌قدر مورد اعتماد بوده که موقع تردد در دفتر نخست‌وزیری بازرسی بدنی هم نمی‌شده است. هر چه می‌خواسته می‌برده و می‌آورده؛ گفته شده که او پیش از انقلاب عضو سازمان مجاهدین بوده و اینکه برادر همسرش، ابوالفضل دلنواز، نامزد رسمی منافقان در اسلام‌آباد غرب در دور نخست انتخابات مجلس شورا بوده است.

    در عین حال، اما او در بدو تأسیس سپاه مدتی به عضویت آن هم درآمد و بعد هم عضو مؤثر ستاد خنثی‌سازی کودتای نوژه به نمایندگی از کمیته اداره رکن دوم ارتش شد و در نهایت راه به نخست‌وزیری برد. کشمیری در نهایت به دفتر تحقیقات اطلاعات نخست‌وزیری می‌رود و مدتی هم جانشین خسرو تهرانی در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی می‌شود تا جایی که برخی نامه‌ها را به جای دبیر و با عنوان «از طرف» امضا می‌کند. حجاریان که آن زمان خود در اطلاعات نخست‌وزیری بوده، در گفت‌وگویی بیان کرده بود: «بعد از انفجار در پیگیری‌ها از مادر و خواهر کشمیری به ارتباط خانوادگی او با سازمان دست پیدا کردیم. برادرهای همسر کشمیری در قصرشیرین عضو سازمان بودند که با امکانات کمی که ما در گزینش افراد در ابتدای انقلاب داشتیم، به این ارتباطات دست نیافتیم.»

     

     

    رد پای مجاهدین و CIA در پرونده هشتم شهریور

    چندی پس از حادثه ۸ شهریور مقاله‌ای در نشریه مجاهد [ارگان رسمی سازمان منافقان]منتشر شد که تاکید داشت کشمیری «یکی از قهرمانان عملیات ویژه» است. 

    از سوی دیگر مسعود رجوی در سال ۱۳۷۸ در یک جلسه محرمانه با «ژنرال حبّوش» رئیس سازمان امنیت صدام به انفجار دفتر نخست وزیری و ساختمان حزب جمهوری توسط سازمان مجاهدین خلق رسما اعتراف می‌کند. البته فیلم این ملاقات و سایر دیدارهای مقامات امنیتی عراق با رجوی که به طور محرمانه و بدون اطلاع سرکرده منافقان ضبط شده است و در جریان حمله آمریکایی‌ها به عراق و سقوط صدام در دسترس مردم قرار گرفت.

    رجوی در این دیدار از تبلیغات برخی رسانه‌های غربی به دلیل تروریست نامیدن سازمان مجاهدین خلق گلایه می‌کند و یادآور می‌شود که مقامات ارشد آمریکا و فرانسه از عملیات‌های ویژه سازمان (انفجار نخست وزیری و ساختمان حزب جمهوری) اطلاع کامل داشته‌اند.

    در سال ۱۳۷۱ یعنی یازده سال بعد از انفجار، موجی رسانه‌های اروپایی و آمریکایی را برداشت؛ زیرا یکی از مقامات سیا اعلام کرده بود که نخست‌وزیری ایران و حزب جمهوری اسلامی را عوامل خود ما منفجر کردند.

    در پایان باید گفت آنچه ماجرای ۸ شهریور سال ۶۰ را به یکی از اسرار آمیزترین نقاط تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل کرده، نفوذ فردی به نام مسعود کشمیری به بالاترین سطوح اطلاعاتی و امنیتی کشور است. از سوی دیگر رازآلودگی داستان کشمیری آنجایی بیشتر می‌شود که پس از انفجار ۸ شهریور، برخی ادعا کردند که او بطور کامل در این حادثه سوخته است.

    شهید لاجوردی در وصیتنامه خود با هشدار نسبت به «منافقان انقلابی‌نما»، آن‌ها را شریک جنایت ۸ شهریور ۱۳۶۰ معرفی کرده و می‌نویسد: «خدایا تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف خطر منافقان انقلاب را همان‌ها که التقاط به گونه منافقان خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده است و همان‌ها که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان دستمال ابریشمی بسیار بزرگ به بزرگی مجمع الاضداد به دست گرفته‌اند، هم رجایی و باهنر را می‌کشند و هم به سوگشان می‌نشینند، هم با منافقان خلق پیوند تشکیلاتی برقرار می‌کنند، هم آنان را دستگیر می‌کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت به آنان تلاش می‌کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می‌شوند.»

     

    کشمیری چگونه از ایران فرار کرد؟

    مسعود کشمیری در کیف حامل بمب، ۲ پوند TNT و مقداری منیزیم کار گذاشته بود و دقایقی پس از اینکه کیف مزبور را پیش پای شهید رجایی قرار داد، از ساختمان نخست وزیری خارج شد و به میدان پاستور رفت. سپس در آنجا توسط برخی افراد ناشناس به محلی امن انتقال داده شد.

    برخی منابع می‌گویند عوامل سازمان منافقین «مینو دلنواز»، همسر کشمیری را همزمان با انفجار نخست وزیری از محل سکونتش به یک خانه تیمی در محله نظام آباد تهران بردند. کشمیری نیز پس از ملحق شدن به همسرش از تهران به کرج، قزوین و سپس کردستان رفت و نهایتا از طریق مرز زمینی به عراق، ترکیه و سپس خارج از کشور گریخت.

    سرانجام کشمیری چه شد؟

    یکی از مسئولان امنیتی پس از اتفاق هشتم شهریور، گفته بود: در اصل ما دنبال این بودیم که ببینیم عوامل انفجار چه سرنوشتی پیدا کرده‌اند. چند سال بعد برخی اعضای مهم که از منافقان جدا شدند، افشا کردند که مثلاً آقای «محمدباقر امینی‌راد» که در عراق به‌عنوان مترجم عربی منافقان فعال بوده و در بخش عربی سازمان هم فعالیت کرده، همان کشمیری است یا بنابر تحقیقات پلیس امنیتی هلند فردی به نام «علی معتمد» که چندی پیش به‌طرز مشکوکی در هلند کشته شد، همان کلاهی(عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی) است.

    سیدجواد هاشمی‎نژاد هم دراین باره گفته است: مسعود کشمیری و کلاهی زندگی مخفی و پنهانی داشتند و تا جایی که من مطلع شدم این دو نفر به احتمال قوی توسط عناصر خودشان از بین رفتند هرچند مراجع مسئول باید درباره این موضوع اظهارنظر و دقیق‌تر این موضوع را بیان کنند که تا الان این موضوع انجام نشده است

    گروهک های تروریستی به نیابت از جریان استکبار، همواره سعی داشتند تا از طریق تروریسم، ایران را از مسیر رشد و پیشرفت دور سازند اما عملکرد جمهوری اسلامی در دهه‌ های اخیر نشان می ‌دهد که این اقدامات تروریستی؛ هرچند در مقاطعی حرکت انقلاب را کند کرده است اما تاثیری بر روند پیشرفت ملی و اسلامی ایران نداشته است. روحانیت به مثابه راهبر و جلودار حرکت انقلابی اسلامی غالبا کانون اصلی تمرکز حملات گروهک های تروریستی بوده اند. در وقایع تروریستی متعدد که ترور مستقیم به وسیله سلاح، بمب گذاری، عملیات انتحاری و گونه های دیگری را شامل می شود؛ تعداد کثیری از عناصر متفکر و اثرگذار و اندیشه ساز جمهوری اسلامی به شهادت رسیده و یا مجروح شده اند. در کنار این قشر، همیشه تعدادی افراد که کمتر از آنها نام برده شده است نیز به شهادت رسیده اند. همسر، کودک و خانواده علماء، محافظان آنها و گاه تعداد کثیر مردمی که حول محور شخصیت مردمی روحانیان انقلابی گرد هم می آمدند. در این نوشتار کوتاه به بررسی بخشی از وقایع تروریستی که روحانیان انقلابی را آماج قرار داده ‌اند می‌ پردازیم. منافقین ترورهای زیادی در کشور ما انجام دادند که منجر به شهادت افراد و شخصیت های دینی و مسولان وقت کشوری گردید. در اینجا به بازخوانی و بررسی بخشی از وقایع تروریستی که منجر به شهادت جمعی از عناصر فعال و خدوم جامعه روحانیت کشور شده،‌ پرداخته است.

     

    فصلی از ترور اوائل انقلاب، توسط منافقین

    شهید آیت‌الله مرتضی مطهری

    12 اردیبهشت 1358 تهران: ساعت 22:40 دقیقه، رئیس شورای انقلاب، استاد مرتضی مطهری، هنگامی که از منزل دکتر سحابی در خیابان فخرآباد خارج می ‌شد، از فاصلۀ 2 تا 4متری، با سلاح کوتاه کمری از ناحیۀ سر هدف گلوله قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان، در ساعت 24 به شهادت رسید. دو تن از مهاجمان که با خودروی استیشن سفید برای انجام این کار آمده بودند، دستگیر شدند. گروه فرقان مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت.

     ترور نافرجام حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی

    4 خرداد 1358  تهران: دو نفر از مهاجمان عضو گروهک فرقان در ساعت 20:40 دقیقه به منزل حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی حمله کردند و او را از ناحیۀ شکم هدف اصابت گلوله قرار دادند. مهاجمان فرار کردند و از آن‌ها یک قبضه کلت بر جای ماند. هاشمی رفسنجانی تحت عمل جراحی قرار گرفت. در این حمله تروریستی، همسر او نیز مجروح شد. گروه فرقان در اطلاعیه ‌ای، مسئولیت ترور مفتح را بر عهده گرفت.

     

    شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح

    26 آذر 1358 تهران: ساعت 09:15 دقیقه صبح به دکتر محمد مفتح، رئیس دانشکدۀ الهیات و دو پاسدار محافظش سوءقصد شد که یکی از محافظانش در همان لحظه و خود او و محافظ دیگرش در بیمارستان طالقانی به شهادت رسیدند. اولین گلوله‌ها به پای او و سپس از پشت چند گلوله به کتفش زده شد. یکی از محافظان مجروح که قصد دفاع از دکتر را داشت، به ضرب گلولۀ تروریست‌ها به شهادت رسید. سلاح محافظ یوزی بود که به سرقت رفت. سلاح یکی از ضاربان کلت کمری بود. ضاربان سه نفر بودند که دو نفر در ترور شرکت کردند و یک نفر با موتورسیکلت منتظر بود تا ضاربان را با خود ببرد. یکی از پاسداران به نام اصغر نعمتی همان‌جا شهید شد و دیگری، جواد بهمنی، در بیمارستان به شهادت رسید. شهیدان همگی تلفنی تهدید شده بودند. گروه فرقان در اطلاعیه ‌ای، مسئولیت انجام این اقدام تروریستی را بر عهده گرفت. علاوه بر این، تاکنون چند گروه دیگر به نام مار کبری، اف‌سام (یا اف‌ام)، گروه چریک ‌های سرخ و گروه ضربتی انتقام، مسئولیت ترور دکتر مفتح را بر عهده گرفته ‌اند. علاوه بر این، تاکنون چند گروه دیگر به نام مار کبری، اف‌سام (یا اف‌ام)، گروه چریک‌ های سرخ و گروه ضربتی انتقام، مسئولیت ترور دکتر مفتح را بر عهده گرفته ‌اند.

    شهید آیت‌الله سیدمحمود قاضی طباطبایی

    10 آبان 1358 تبریز: بعد از نماز مغرب وعشا، آیت‌الله طباطبائی با خودروی مخصوص از مسجد شعبان به منزل بر می ‌گشت که هنگام ورود به خیابان مقصودیه، هدف گلوله قرار گرفت. موتورسواری با کلت کمری، سه تیر به داخل خودرو شلیک کرد که گلولۀ دوم به پیشانی آیت‌الله قاضی طباطبائی اصابت کرد. ایشان را به‌سرعت به بیمارستان شیر و خورشید تبریز منتقل کردند؛ اما وی نیمه‌شب به شهادت رسید. عصر 11 آبان 1358، گروه فرقان با انتشار اعلامیه ‌ای مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت. موتورسواری با کلت کمری، سه تیر به داخل خودرو شلیک کرد که گلولۀ دوم به پیشانی آیت‌الله قاضی طباطبائی اصابت کرد.

    ترور نافرجام آیت‌الله خامنه ‌ای

    6 تیر 1360 تهران: حدود ساعت 12 ظهر، آیت‌الله سیدعلی خامنه ‌ای(مدظله) امام جمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع که به منظور  ایراد سخنرانی و پاسخگویی به سئوالات مردم به مسجد ابوذر واقع در خیابان قزوین رفته بود، پس از نماز ظهر پشت تریبون قرار گرفتند. دو ضبط صوت، یکی برای ضبط صدای جمعیت و دیگری برای ضبط صدای سخنران روی تریبون گذاشته شد. دقایقی بعد، جوانی حدودا 25 ساله و قد بلند که کت خاکستری رنگی به تن داشت خود را به تریبون رساند و ضبط صوتی روی آن گذاشت. چند دقیقه بعد صدای انفجار مهیبی مسجد را لرزاند و آیت‌الله خامنه ‌ای از سمت راست بدن مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به روی زمین افتاد. ضبط صوت فلزی به شکل مستطیل بود و در وسط آن مواد منفجره تعبیه شده و روی قسمتی از ضبط صوت که در محل انفجار افتاده بود عبارت «هدیه گروه فرقان» به چشم می‌خورد که با ماژیک نوشته شده بود. آیت‌الله خامنه ‌ای ابتدا به بیمارستان بهارلو منتقل شدند و پس از اقدامات اولیه، با هلی ‌کوپتر به بیمارستان قلب انتقال یافتند. یک تیم پزشکی به سرپرستی دکتر منافی معالجه ایشان را شروع کرد. ترکش‌ها به ناحیه بالای کتف راست، زیر بغل و بالای ران راست و چپ اصابت کرده بود و استخوان ترقوه را نیز شکسته بود. ایشان صبح روز بعد به هوش آمدند. آیت‌الله خامنه ‌ای ابتدا به بیمارستان بهارلو منتقل شد. ترکش‌ها به ناحیه بالای کتف راست، زیر بغل و بالای ران راست و چپ اصابت کرده بود و استخوان ترقوه را نیز شکسته بود.

     

    انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی و چندین تن از روحانیان مبارز

    7 تیر 1360 تهران: ساعت 20:50 دقیقه بر اثر انفجار دو بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، چندین نفر از شخصیت‌های مهم کشور، تنی چند از نمایندگان مجلس و وزرای دولت، شهید و مجروح شدند. اسامی شهدای حادثه: 1- آیت الله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی (رئیس دیوان عالی کشور) 2- دکتر حسن عباسپور تهرانی فرد (وزیر نیرو) 3- مهندس موسی کلانتری (وزیر راه و ترابری) 4- علی‌اکبر سلیمی جهرمی (دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور) 5- سیدنورالله طباطبایی‌نژاد (نماینده اردستان) 6- علیرضا چراغ زاده دزفولی (نماینده رامهرمز) 7- غلامحسین حقانی (نماینده بندرعباس) 8- عبدالمجید دیالمه (نماینده مشهد) 9- حجت الاسلام محمدحسن طیبی (نماینده اسفراین) 10- حجت الاسلام عمادالدین کریمی بیژنی‌نژاد (نماینده نوشهر) 11- سیدمحمدجواد شرافت (نماینده شوشتر) 12- عباسعلی ناطق نوری (نماینده نور) 13- دکتر محمدباقر حسینی لواسانی (نماینده تهران) 14- علی هاشمی سنجانی (زنجانی) (نماینده اراک) 15- علی‌اکبر دهقان (نماینده تربت جام) 16- دکترسیدرضا پاک نژاد (نماینده یزد) 17- محمدحسین صادقی (نماینده درود) 18- سید محمدکاظم دانش (نماینده اندیمشک) 19- سیدفخرالدین رحیمی (نماینده ملاوی لرستان)

     

    20- عبدالوهاب قاسمی (نماینده ساری) 21- (محمدعلی) محمد منتظری نجف‌آبادی (نماینده نجف آباد) 22- سیف الله عبدالکریمی (نماینده لنگرود) 23- حجت الاسلام غلامرضا دانش آشتیانی (نماینده تفرش و آشتیان) 24- دکتر شمس الدین حسینی نائینی (نماینده نایین) 25- محمدعلی حیدری (نماینده نهاوند) 26- محمود تفویضی زواره (معاون راه داری وزارت راه و ترابری) 27- جواد اسدالله‌زاده (معاون خارجی وزارت بازرگانی) 28- مهدی امین‌زاده (معاون داخلی وزارت بازرگانی) 29- غلام علی معتمدی (معان رفاه و تعاون وزارت کار) 30- هاشم جعفری معیری (معاون وزیر) 31- جواد سرحدی (زاده) (مدیرعامل تعاون شهر و روستا) 32- قاسم صادقی (نماینده مشهد) 33- حجت الاسلام سیدمحمدتقی حسینی طباطبائی (نماینده زابل) 34- (پیربهزاد) میربهزاد شهریاری (نماینده رودباران) 35- مهدی نصیری لاری (نماینده لارستان) 36- عباس شاهوی (معاون وزارت بازرگانی) 37- محمد خوش زبان (خوش زیان) 38- حسن اجاره‌دار (عضو شواری مرکزی حزب جمهوری) 39- سیدمحمد موسوی‌فرد 40- علی درخشان 41- علی‌اکبر اژه ‌ای (اجیه) 42- جواد مالکی قمی 43- شهید عباس حیدری (نماینده بوشهر) 44- محمد رواقی (مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران) 45- علی اکبر فلاح شورشانی (معاون اداری و مالی وزارت آموزش و پرورش) 46- حبیب الله مهدی زاده (حبیب مهدی زاده طاهر) 47- شهید محمد پورولی 48- علی اصغر آقازمانی 49- محسن اکبرمولایی

    50- هادی امینی 51- توحید رزمجومین 52- عبدالحسین اکبری مازندرانی (عضو هیئت پنج نفره واگذاری اراضی کشاورزی) 53- جهانبخش حمزه نژاد ارشاد 54- حسن محمدعینی (مدیرکل تدارکات مجلس شورای اسلامی) 55- جواد سرافراز 56- مهندس علی محمد مجیدی 57- مهندس حسین اکبری (مدیرعامل بانک کشاورزی) 58- حبیب الله مالکی قمی (فرماندار ایرانشهر) 59- سیدکاظم موسوی (معاون وزیر آموزش و پرورش) 60- محمدصادق اسلامی ( معاون هماهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی) 61- ایرج شهسواری 62- حسن بخشایش 63- حبیب الله مهمان چی 64- شیخ حسین سعادتی (مسئول وعظ و خطابه حزب جمهوری) 65- محمود بالاگرد (مسئول ضبط صوت حزب جمهوری) 66- عباس ابراهیمیان (عضو تشکیلاتی حزب جمهوری) 67- مهدی حاجیان مقدم 68- رضا ترابی 69- عین الله صادقی نیارکی 70- شهید سیدمحمد پاک نژاد 71- دکتر محمود قندی (وزیر پست و تلگراف و تلفن) 72- دکتر محمدعلی فیاض بخش (وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی کشور) 73- شهید رحمان استکی (نماینده شهرکرد) 74- شهید دکتر حسن عضدی (معاون وزارت علوم و آموزش عالی کشور و امور دانشجویان).

     

    اسامی مجروحین: بهرام تاج گردون نماینده گچساران، ایرج  صفاتی دزفولی نماینده آبادان، اسماعیل  فردوسی پور نماینده  فردوس و طبس، علی اصغر باغانی(سبزوار)، سید محمد کیاوش (نماینده اهواز)، محمود مروی سماورچی نماینده طرقبه و شاندیز، مرتضی فضل علی نماینده گرمسار، مرتضی محمودی نماینده قصر شیرین، حجت الاسلام مسیح مهاجری، سید محمد سجادی، برادر دانش مهر، برادر کاظم پور اردبیلی، محمد غریب، مهدی فاضلی، قدرت‌الله نجفی، ابوالفضل اجاره دار، ابراهیمی فردوس نماینده فردوس، تاج گردان نماینده اردستان، برادر خوش زبان عضو واحد دانشجویی حزب، ابراهیم عبدی، برادر فضل علی و یک پاسدار مجهول الهویه، حسین صادقی معاون  وزارت خارجه، محمدحسن اصغرنیا استاندار سمنان، سید جلال‌الدین ساداتیان مدیر کل  جلب مشارکت‌های عمومی سازمان بهزیستی  کشور

    انفجار دفتر نخست‌وزیری

    8 شهریور 1360 تهران: ساعت 15:00، بر اثر انفجار یک بمب آتش زای قوی در یکی از اتاق های ساختمان نخست وزیری که عده ای از مقامات مملکتی در طبقه اول آن جلسه داشتند، قسمتی از این ساختمان دچار حریق شد و محمدعلی رجایی (رئیس جمهور) و حجت‌الاسلام محمدجواد باهنر(نخست وزیر) و عبدالحسین دفتریان(ذی‌حساب و مدیر کل امور مالی نخست وزیری) به شهادت رسیدند. همچنین سرتیپ شرفخواه، سرهنگ اخیانی، سرهنگ صفاپور، سرهنگ وحیدی، سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی، سرهنگ کتیبه، سرهنگ وصالی و تعدادی غیرنظامی نیز مجروح شدند. یک پیرزن 53 ساله به نام خدیجه‌بیگم آل‌احمد گلشن که در خیابان پاستور اقامت داشت، موقع انفجار در کنار ساختمان بوده است که وی نیز به شهادت رسیده است. اجساد شهدای این فاجعه بر اثر شدت سوختگی به راحتی قابل شناسایی نیست. سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی (رئیس شهربانی جمهوری اسلامی) نیز که از مجروحان این حادثه بود روز 14 شهریور بر اثر شدت جراحات و سوختگی در بیمارستان به شهادت رسید. در مجموع 8 نفر در این حادثه به شهادت رسیده و 9 تن زخمی شدند. در خبرهای اولیه، نام مسعود کشمیری (عامل بمب گذاری) نیز در بین شهدا آمده بود که این خبر تکذیب شد.

    شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی

    20 شهریور 1360  تبریز: در ساعت 13:00 جوانی حدودا 20 ساله از میان جمعیت نمازگزاران قصد داشت خود را به سوی آیت‌الله مدنی امام جمعه تبریز برساند که محافظین وی جلوگیری کردند ولی بلافاصله نزدیک امام جمعه تبریز رسید و به زور دست ایشان را به سوی خود کشید و خود را به روی آیت‌الله مدنی پرتاب و نارنجکی را که همراه داشت منفجر کرد. بر اثر انفجار این نارنجک فرد مهاجم متلاشی شده و آیت‌الله (سیداسدالله) میراسدالله مدنی ده‌خوارقانی به همراه چند نفر دیگر که مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند که به علت جراحات وارده، ایشان به همراه 6 نفر دیگر به شهادت رسیدند. در این حادثه نزدیک به 50 نفر نیز مجروح شده اند. از سوی دادستان کل انقلاب، مجید نیکو، عضو سازمان منافقین(مجاهدین خلق) خلق، به عنوان قاتل و عامل شهادت شهید آیت، آیت الله مدنی و امام جمعه تبریز معرفی شد. اسامی شهدا: پاسدار شهید علی‌حسین پارسایی خطیبی، پاسدار شهید حمدالله حسین‌پور زنجیربلاغی؛ محافظ امام جمعه، نمازگزار شهید نوروز هاشمی‌وند ساعی، شهید یحیی پسته ای شیشوان.

    شهید آیت‌الله سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد

    7 مهر 1360 مشهد: ساعت 8 صبح آیت‌الله سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد اشرفی سرپرست حزب جمهوری خراسان، بر اثر انفجار نارنجک از سوی عامل منافقین(مجاهدین خلق) به نام هادی علویان (از اعضای نفوذی منافقین(مجاهدین خلق) در دفتر حزب جمهوری اسلامی خراسان) به شهادت رسید. بر اثر این انفجار 4 تن از جمله پاسدار عظیمی و سه نفر دیگر به نام های محسن توکلی، هادی مقدم و عطاء ضریب (ظریف) مجروح شدند. این حادثه در حالی اتفاق افتاد که شهید هاشمی نژاد پس از پایان کلاس درس در دفتر حزب از ساختمان در حال خروج بودند که هادی علویان ایشان را از پشت در آغوش گرفته و نارنجک همراه خود را منفجر می کند. تروریست انتحاری نیز که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد و در بیمارستان بر اثر شدت جراحات به هلاکت رسید.

    شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب

    20 آذر 1360  شیراز: آیت‌الله حاج سیدعبدالحسین دستغیب امام جمعه شیراز و نماینده امام خمینی در استان فارس، هنگامی که به همراه بیش از 15 نفر از برادران نمازگزار و پاسداران در ساعت 11:30 به طرف محل برگزاری نماز جمعه در حرکت بود، در پنجاه قدمی منزل مسکونی خود در اثر انفجار بمب مهیبی که توسط منافقین(مجاهدین خلق) تعبیه شده بود به شهادت رسید. در این عملیات 30 نفر از عابرین از زنان و کودکان و برادران پاسدار و حزب اللهی شهید و یا مجروح شدند.

    اسامی شهدا: محمدرضا عبداللهی راننده و مسئول دفتر امام جمعه شیراز، سیدمحمدتقی دستغیب نوه امام جمعه شیراز، محمدعلی جباری سخنگوی امام جمعه شیراز، محمدباقر دستغیب فرزند برادر امام جمعه شیراز، علی اکبر منشی، محافظ امام جمعه شیراز، پاسدار شهید عباسی، شخصی به نام کشاورز، پاسدار شهید سیدمرتضی جعفری، جلیل زاده، پاسدار شهید جعفر رفیعی خانه‌زنیانی، پاسدار شهید رجبعلی حبیب‌زاده شیرازی، پاسدار شهید سیدعبدالرسول سادات، پاسدار شهید محمدرضا رحیمی جوانمردی. مجروحان حادثه: 1- میرزا آقا عرب زاده 2- علیرضا زارع 3- محسن شاهانی (شاهی) 12 ساله 4- فیض (فضل) الله امیدی (امیری) طلبه 5- صغری (جعفری) قدیری. پیکر شهید آیت‌الله دستغیب و 12 نفر از یارانش در شیراز تشییع شد. همچنین یکی از مجروحین که مشهور به سرباز امام خمینی است نیز به شهادت رسید. عامل انفجار، زنی به نام گوهر ادب‌آواز بود که بمبی در یک ساک دستی داشت و در این انفجار به هلاکت رسید.

    شهید آیت‌الله علی قدوسی

    14 شهریور 1360 تهران: ساعت 8:20 دقیقه صبح، بر اثر انفجار یک بمب بسیار قوی آتش زا در یکی از دفاتر ساختمان مرکزی دادستانی کل انقلاب، آیت‌الله علی قدوسی، که در حال انجام کارهای جاری و شنیدن اظهارات مراجعین به دادستانی بود به شدت مجروح و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید. شدت انفجار به حدی بود که قسمتی از دیوار اتاق دادستان کل ویران و آیت الله قدوسی از داخل اتاق به بیرون پرت شده بود. در این حادثه یکی از معاونین وی و تعدادی از مراجعین مجروح شدند. شدت انفجار به حدی بود که قسمتی از دیوار اتاق دادستان کل ویران و آیت الله قدوسی از داخل اتاق به بیرون پرت شده بود.

    شهید آیت‌الله عطاءالله اشرفی‌اصفهانی

    6 مرداد 1360  کرمانشاه: حوالی ساعت 12:30 دقیقه ظهر، هنگامی که آیت‌الله عطاءالله اشرفی اصفهانی، امام جمعه کرمانشاه قصد ورود به مسجد بروجردی را داشتند سه مهاجم مسلح که داخل یک پیکان زرد رنگ در مقابل مسجد کمین کرده بودند به سمت ایشان شلیک کردند. در هنگام شلیک مهاجمین، سلاح گیر کرد و موفق به ترور ایشان نشدند ولی با پرتاب نارنجک به سمت امام جمعه و انفجار آن 6نفر مجروح شدند. در جریان این سوءقصد به امام جمعه آسیبی وارد نشد. خانم سکینه سلگی یکی از  مجروحان این حادثه بر اثر شدت جراحات در بیمارستان به شهادت رسید.

    شهید آیت‌الله محمد صدوقی

    11 تیر 1361 یزد: حدود ساعت 13:20 دقیقه هنگامی که آیت الله صدوقی امام جمعه یزد پس از اقامه نماز جمعه قصد ترک جایگاه را داشت، شخصی منافق به نام رضا ابراهیم زاده خود را از پشت به ایشان نزدیک کرد و ایشان را در آغوش گرفت و در حالی که برادران پاسدار در تلاش بودند تا شخص مذکور را از آیت الله صدوقی جدا کنند نارنجکی که در دست او قرار داشت منفجر شد و در نتیجه آیت الله صدوقی از ناحیه ستون فقرات و شکم به پایین به شدت مجروح شد و به شهادت رسید. در این حادثه، ضارب منافق به هلاکت رسید و سه تن از برادران پاسدار به نام های رسول دوران، تقوی و علی تقی زاده مجروح شدند و 7 تن دیگر از مجروحین این حادثه نیز به طور سرپایی معالجه شدند. همچنین 3 تن از خواهران نمازگزار نیز در این حادثه شهید شدند. منافقین در تماس با خبرگزاری انگلیسی رویترز مسئولیت به شهادت رساندن آیت الله صدوقی را بر عهده گرفتند. آیت‌الله صدوقی پس از اقامه نماز جمعه قصد ترک جایگاه را داشت که یک منافق از پشت او را در آغوش گرفت و در حالی که پاسداران در تلاش بودند تا شخص مذکور را از آیت‌الله جدا کنند نارنجکی که در دست او قرار داشت، منفجر شد.

    ترور ناموفق آیت‌الله واعظ طبسی و حجت‌الاسلام فرزانه

    29 بهمن 1361 مشهد: ساعت 12:05 دقیقه ظهر، همزمان با پایان یافتن خطبه‌های نماز جمعه مشهد توسط آیت‌الله حاج شیخ ابوالحسن شیرازی، یکی از منافقین با حمله به آیت‌الله واعظ طبسی نماینده امام و تولیت آستان قدس رضوی تصمیم داشت ایشان را ترور کند اما این توطئه خنثی و منافق مهاجم به هلاکت رسید. لازم به یادآوری است که حجت الاسلام فرزانه دبیر حزب جمهوری اسلامی مشهد نیز سوژه این ترور بوده است.

    شهید ماموستا برهان عالی

    21 شهریور 1388 سنندج: ترور شهید ماموستا برهان عالی امام جمعه و جماعت مسجد نور شهرک بهاران سنندج به دست عناصر تکفیری ضدانقلاب.

    شهید ماموستا محمد شیخ‌الاسلام

    27 شهریور 1388 سنندج: ترور شهید ماموستا محمد شیخ الاسلام؛ نماینده مردم اهل سنت کردستان در مجلس خبرگان رهبری به دست عناصر تکفیری ضدانقلاب.

    شهید مولوی مصطفی جنگی‌زهی

    30 دی 1390 راسک: ترور شهید مولوی مصطفی جنگی زهی؛ امام جمعه اهل سنت مسجد خضراء شهرستان راسک. در این حمله تروریستی او و یکی از همراهانش به شهادت رسیدند.

    برخی دیگر از حملات تروریستی علیه روحانیت انقلابی:

    12 فروردین 60 شهرضا: ترور نافرجام حجت الاسلام مهدی محمدی حاکم شرع شهرضا

    8 فروردین 60 شیراز: ترور نافرجام آیت الله ربانی شیرازی نماینده امام در فارس و عضو فقهای شورای نگهبان که منجر به مجروحیت ایشان شد.

    15 فروردین 60 قم: ترور نافرجام آیت الله سید محمد ربانی شیرازی

    19 تیر 60 سنندج: ترور شهید ملاعلی جلالی زاده و اعضا خانواده اش توسط عناصر ضدانقلاب. در این حمله تروریستی، ایشان و پسر مسلم جلالی زاده به شهادت رسیده و دو پسر دیگر ایشان و یک نفر دیگر نیز مجروح شدند.

    29 تیر 60 تهران: ترور نافرجام حجت الاسلام ناطق نوری

    19 مرداد 60 ایلام: ترور نافرجام حجت الاسلام سلطانی؛ رئیس بنیاد شهید ایلام که منجر به مجروحیت ایشان و همسر و دو فرزند وی شد.‌

    19 مرداد 60 تهران: افراد ناشناس به طرف منزل آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور در خیابان جمال زاده تهران تیراندازی کردند که خسارت جانی نداشت. (تقویم تاریخ دفاع مقدس ج12 ص326)

    20 مرداد 60 کنگاور: ترور حجت الاسلام شیخ محمدجعفر محمدی عراقی (معروف به حاج‌آقا بهاءالدین عراقی)، کاندیدای جامعه روحانیت کرمانشاه برای مجلس شورای اسلامی با5 تن از همراهانش. در این واقعه تروریستی، ایشان و پاسدار محافظشان علیرضا یوسف‌پور به شهادت رسیدند. حجت الاسلام حاج آقا بزرگ عراقی (پدرشان-برادرشان) و دو فرزند ایشان و یکی از محافظانشان مجروح شدند.

    24 مرداد 60 تهران: ترور نافرجام آیت‌الله موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور.

    2 شهریور 60 تهران: ترور نافرجام آیت‌الله ربانی املشی که منجر به مجروحیت یکی از محافظان ایشان گردید.

    9 شهریور 60 تهران: ترور شهید حجت‌الاسلام حاج سید مرتضی آیت‌اللهی طباطبائی یزدی، امام جماعت مسجد خرقانی تهران.

    11 شهریور 60 بندرانزلی: ترور شهید حجت‌الاسلام مرتضی خدادادی(خدادی)، نماینده امام در جهاد سازندگی بندر انزلی. در این حمله تروریستی ایشان به شهادت رسید و همسرش نیز به شدت مجروح شد.

    2 مهر 60 تهران: در ساعت 14 محافظ آیت‌الله شاه آبادی؛ نماینده مجلس شورای اسلامی در خیابان میهن به ضرب گلوله عناصر مسلح ناشناس مجروح شد. (تقویم تاریخ دفاع مقدس ج14 ص52)

    13 مهر 60 تهران: ترور نافرجام حجت الاسلام ناطق نوری، نماینده امام در جهاد سازندگی و مجروحیت ایشان.

    13 آبان 60 تهران: ترور نافرجام حجت الاسلام هادی غفاری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی.

    29 آبان 60 کرمان: ترور شهید حجت‌الاسلام عباس خلیلی، مدرس حوزه علمیه ذوالفقار اصفهان.

    اول دی 60 بوکان: ترور شهید ملااحمد ذوالفقاری؛ امام جمعه بوکان در حال اقامه نماز. در این واقعه تروریستی علاوه بر شهادت ایشان، همسرش نیز مجروح شد.

    20 دی 60 تهران: ترور نافرجام حجت الاسلام محمد خامنه ‌ای، نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی. در این واقعه تروریستی ایشان مجروح شد و دو محافظش به شهادت رسیدند.

    گرداورنده: حمیدرضا عباس زاده

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما